چگونه با احساس ناامیدی در شغلمان مقابله کنیم رویداد آنلاین

در فرهنگ و باورهای موفقیت محور ما معمولا درباره ناامیدی و شکست صحبت نمیکنیم. این دوره نه تنها به آن پرداخته, بلکه به شما آموزش میدهد تا چگونه آن را مدیریت کنید و با وجود شکست ها موفق شوید. در این دوره با ایزابل چَپمَن، مشاور شغلی و آموزشی و مربی همراه شوید. او به شما تکنیک ها و ترفندهایی برای درک احساس نارضایتی از شغلتان آموزش میدهد. و اینکه چگونه میتوانید دیدگاه جدیدی داشته باشید.ایزابل به شما کارهایی که در مواجهه با شکست ها نباید انجام بدید را توضیح میدهد. همچنین به شما میگوید چگونه جدول زمانی تنظیم کنید تا حرفه ای عمل کنید و خودتان را برای موفقیت ها و حرکت های بعدی شغلتان آماده کنید. برای جمع بندی، روش هایی برای عملی کردن برنامه هایتان میگوید. این دوره توسط کَریئِر کیک و پلتفرم محتوا سازی آماده شده است باعث افتخار ماست که میزبان این دوره در کتابخانمان بودیم.

1 - دیدگاهتون رو عوض کنید.02:482 - احساساتان را درک کنید.04:213 - چگونه بفهیم چرا این احساس ناامیدی را داریم06:384 - قدرت دیدگاه و رویکرد جدید03:145 - کارهایی که نباید انجام بدید02:216 - گزینه های موجود را بررسی کنید06:097 - لیستی از اهداف تنظیم کنید.04:038 - خلاصه و نتیجه گیری.00:40

. من دوست دارم از یک برگه A3 استفاده کنم از اونجایی که فکر میکنم برگه A4 برای افکار و احساساتم جای کافی نداره. هراحساس، نگرانی و فکری که به ذهنم میاد رو روی برگه مینویسم. لیست مینویسم، نقشه میکشم و همه چیز رو مکتوب میکنم. با این کار به صورت بصری افکارمو زیر و رو میکنم . برای این کار میتونی از یادداشت های گوشیت استفاده کنی، و یا در اخر روز ژورنال بنویسی و یا با یک دوست و مشاور صحبت کنی، فرقی نمیکنه اما راه خلاقانه ای پیدا کن تا تمام آنچه رو که بهشون فکر میکنی رو ثبت کنی. من معمولا با نتیجه پایانی که روی برگه میبینم متعجب میشم. باعث میشه که بفهمم من تمام این احساسات و افکارو نگرانی ها رو با خودم فقط حمل میکنم ولی بهشون توجه نمیکنم. کار میتونه طاقت فرسا باشه، اما طبق عادتمون شاید تو راه برگشت به خونه همه این احساسات رو دست نخورده بزاریم کنار و نخواییم به چیزی فکر کنیم و یا بفهمیم چرا این احساسات رو داشتیم؟ به یاد داشته باش، مگر اینکه اتفاق بزرگی در محل کار رخ داده باشه، اغلب تعدادی از شکست های و سرخوردگی های کوچکی میتوانند به حس بزرگتر ناامیدی منجر شوند. نوشتن این احساسات و افکار و به عبارتی بیرون کشیدن آن ها از سرت بهت کمک میکنه تا این پازل رو حل کنی و بفهمی اتفاقات متفاوت این احساسات رو باعث شدن. همچنین بهت این امکان رو میده تا بفهمی که چه چیزایی رو درباره کارت دوست داری و تورو ناامید کرده یا بفهمی در ضمیر ناخودآگاهت چی میخوای و چه چیزی هایی بهت کمک کرده.مشاهده کمترنظر کاربرانامتیاز 0 0 0 0 0میانگین 0کل رای ها0

حدود ده سال است که با افراد و جوامع متفاوت کار میکنم. من شغل و مقام های متفاوتی داشتم از همکاری با انجمن خیرین مسکن ساز بگیر تا خیریه های کوچک و یا سازمان های دولتی در لندن برای حمایت کردن از مردمی که به کار و فرصت های شغلی نیاز دارند. من واقعا از کمک کردن به مردم لذت میبرم،به خصوص وقتی که میتوانم کمک کنم تا شغل مناسب و پایداری برای زندگیشان پیدا کنند. امروزه ما در دنیایی زندگی میکنیم که فاصله معنای قدیم خود را ندارد. میتوانیم به راحتی اطلاعات زیادی درباره یکدیکر و یا حتی افرادی که اصلا نمیشناسیم به دست بیاوریم. برای مثال از طریق اینستاگرام، لینکدین، گوگل و غیره. گاهی با مقایسه کردن خودمان با دیگران نیز شاید گیج و یا نا امید شویم. وقتی میبینم در حال انجام کاری هستند که ما دوست داریم و یا جایی هستند که ما دوست داریم باشیم. همه ما به خوبی میدانیم که حجم کارمان زیاد شده، صفرهای چک حقوقمان کم شده و انتظارتمان از کار از هر زمان دیگری بیشتر شده. پس این کاملا طبیعی هست که گاهی اوقات از کارمان ناامید و یا سرخوده شویم. مهم ترین چیزی که من در کارم و کمک کردن به دیگران برای پیدا کردن شغل رویایی و مناسبشان فهمیدم، در واقع اهمیت صبور بودن در رابطه با شغل و توانایی رویارویی با شکست ها و نا امیدی ها است. اگر ما حتی بهترین شغل را هم داشته باشیم به خوبی میدانیم گاهی شکست میخوریم، ناامید و یا از کار خسته میشویم. شکست بزرگ و یا کوچک فرقی نمیکند، این برای همه ما اتفاق افتاده است. خیلی از ما ها این دروغ را شنیده ایم که اگر کاری پیدا کنیم همه چیز اسان تر میشود. و یا بعد از آن بدون مانعی پله های ترقی را پشت سر میگذاریم. هرچند که این واقعیت برای بیشتر مردم صدق نمیکندو بازار کار در بیست سی سال اخیر خیلی تغییر کرده است. سلسله کاری و این باور که با استخدام شدن و تلاش کردن ترفیع میگیریم، دیگر وجود ندارد. اگر شما جاه طلب، خواهان پیشرفت و ترفیع گرفتن هستید این رویکرد قطعا کار نخواهد کرد. من امروز اینجا هستم تا به شما در رویارویی با شکست ها و ناامیدی ها کمک کنم. و به شما استراتژی برای کنار آمدن با این دسته مشکلات آموزش بدم. در انتهای این دوره شما میتونید بفهمید که چرا و چگونه از کارتان ناامید میشوید. یاد میگیرم که چه کارهایی نباید انجام بدیم، قدرت دیدگاه را درک میکنیم و انتخاب های در دسترستان را بررسی میکنیم.شاید از زمانی که کار فعلیت را شروع کردی مدتی میگذره، ترفیعی گرفته باشی و یا کار جدیدی را شروع کردی. همه میدانیم با گذشتن زمان در کار مهارت پیدا میکنی، شایستگی خودت رو ثابت میکنی پروژه های اضافه ای را انجام میدی و حتی بازخوردهای مثبتی را در ارزیابی هات دریافت میکنی. اما با این حالا کاملا راضی نیستی و یا حس میکنی به چالش کشیده نشدی و یا معنی و محتوای اصلی کارت را درک نمیکنی. شاید قبلا این تجربه را داشتی، نه مثل الان و یا شاید اصلا این احساس را نداشته باشی. وقتی که در کار احساس رضایت داشتی و یا ناامید شدی باید چند دقیقه دست نگه داری و به احساست توجه کنی و سعی کنی بفهمی این احساس از کجاست؟ ایا واقعا از کارم ناراضی هستم و یا این احساس مربوط به اتفاقی است که امروز سرکار افتاد؟ از خودتان سوالاتی بپرسید. برای مثال بپرسید، ایا به خاطر این شیفت کاری این احساس رو دارید؟ ایا احساست نسبت به قبل فرق کرده؟ بهت ترفیع ندادن؟ ایا در بسیاری از جوانب زندگی احساس کمبود داری؟ مدیرتون عوض شده؟ یا سازمانی که برایشان کار میکنی تغییرات بنیادی داشته؟ یا شایدم فقط خسته ای؟ مسئولیت کمتر و یا بیشتری میخوای؟ از خودت سوالاتی در رابطه با روز کاریت بپرس. روحیت موقع بیدار شدن چطوریه؟ در راه کارچطور؟ از چه چیزی درباره کارت خوشت نمیاد؟ چه چیزی رو در کارت بیشتر دوست داری؟ چه موقع از روز کاریت احساس خستگی و ناامیدی بیشتری داری؟ دلیل ناراحتی تو هرچی که باشه مهمه که بهش توجه کنی و بفهمی بیشتر چه زمانی اتفاق میوفته. احساست رو سرکوب نکن و نگو که بعدا مشکلت رو حل میکنی به احساست توجه کن و بدون که ایرادی نیست که این احساس رو داری. من در شغل های متفاوتی احساس خستگی و نا امیدی داشتم و با قبول کردن این احساس میتونید برای حل کردنش قدمی بردارید. هرچند که شاید این احساس خوبی نیست اما این نگرانی یعنی دارید به بهتر شدن فکر میکنید. جاه طلبید میخواهید به کسی تبدیل بشید که با علاقه بیشتری سر کار حاضر میشه تا کسی که صرفا فقط میاد و میره. با برنامه منظمی سر کار میره و برمیگرده. وقتی که متوجه احساساتت شدی باید یکمی عمیقتر بهشون فکر کنی. میدونم عجیب به نظر میرسه اما من فهمیدم که بهترین راه برای درک احساساتت اینکه تمام اون افکاری که دور سرم میچرخن رو یک برگه کاغذ بنویسم. من دوست دارم از یک برگه A3 استفاده کنم از اونجایی که فکر میکنم برگه A4 برای افکار و احساساتم جای کافی نداره. هراحساس، نگرانی و فکری که به ذهنم میاد رو روی برگه مینویسم. لیست مینویسم، نقشه میکشم و همه چیز رو مکتوب میکنم. با این کار به صورت بصری افکارمو زیر و رو میکنم . برای این کار میتونی از یادداشت های گوشیت استفاده کنی، و یا در اخر روز ژورنال بنویسی و یا با یک دوست و مشاور صحبت کنی، فرقی نمیکنه اما راه خلاقانه ای پیدا کن تا تمام آنچه رو که بهشون فکر میکنی رو ثبت کنی. من معمولا با نتیجه پایانی که روی برگه میبینم متعجب میشم. باعث میشه که بفهمم من تمام این احساسات و افکارو نگرانی ها رو با خودم فقط حمل میکنم ولی بهشون توجه نمیکنم. کار میتونه طاقت فرسا باشه، اما طبق عادتمون شاید تو راه برگشت به خونه همه این احساسات رو دست نخورده بزاریم کنار و نخواییم به چیزی فکر کنیم و یا بفهمیم چرا این احساسات رو داشتیم؟ به یاد داشته باش، مگر اینکه اتفاق بزرگی در محل کار رخ داده باشه، اغلب تعدادی از شکست های و سرخوردگی های کوچکی میتوانند به حس بزرگتر ناامیدی منجر شوند. نوشتن این احساسات و افکار و به عبارتی بیرون کشیدن آن ها از سرت بهت کمک میکنه تا این پازل رو حل کنی و بفهمی اتفاقات متفاوت این احساسات رو باعث شدن. همچنین بهت این امکان رو میده تا بفهمی که چه چیزایی رو درباره کارت دوست داری و تورو ناامید کرده یا بفهمی در ضمیر ناخودآگاهت چی میخوای و چه چیزی هایی بهت کمک کرده.