
بلیت undefined
توضیحات جریانِ گردشگری_روایت ششم
نقشهی سفر – جریان گردشگری روایت⑥ ( از باغ ملی تا کافه اهالی )
🔹 آغاز تور – باغ ملی
در این ایستگاهها، میشنویم، مکث میکنیم، و اجازه میدهیم فضا با ما حرف بزند.
راوی ما، لیلا کوچک زاده، در هر ایستگاه داستانی روایت میکند —
داستان کوچهها، آدمها، خاطرات…
① ایستگاه اول: سینما باغ ملی
عنوان: پردهای که نخستین تصویر را تاباند
روایت: اینجا جایی بود که مردم مشهد برای نخستین بار جادوی تصویر متحرک را لمس کردند؛ سینمایی که پردهاش آغازگر رؤیاهای جمعی یک شهر بود.
② ایستگاه دوم: سینما هما
عنوان: نامی هماهنگ با قصهها
روایت: هما، سینمایی که نامش با روزهای جوانی نسلها گره خورد؛ جایی که فیلمها، خندهها و اشکها را در تاریکی خود جا داد.
③ ایستگاه سوم: کافه داشآغا
عنوان: قهوهخانهی گفتگوها
روایت: اینجا فقط کافه نبود؛ محفل آدمهایی بود که در کنار چای و قهوه، شهر و سرنوشتش را ورق میزدند.
④ ایستگاه چهارم: بنای چهارطبقه
عنوان: اولین آسمانخراش مشهد
روایت: بنایی که برای نسل دیروز نمادی از مدرنیته بود؛ چهار طبقهای که سقف آرزوهای شهری در حال تغییر را بالا برد.
⑤ایستگاه پنجم: سینما سانترال
عنوان: قلب تپندهی خیابان ارگ
روایت: سانترال، با چراغهای روشن و پردهی نقرهای، خاطرهی سالهایی است که سینما در متن زندگی روزمره مردم جاری بود.
⑥ایستگاه ششم: سینما فردوسی
عنوان: اسطورهای در دل شهر
روایت: به نام شاعری جاوید، اما با قصههای بر پرده؛ سینمای فردوسی جایی بود که شعر و تصویر در هم آمیختند.
⑦ایستگاه هفتم: هتل پارس
عنوان: مهمانخانهی خاطرات
روایت: هتل پارس، نه فقط برای مسافران، که برای خود مشهدیها هم نشانهای از تجدد و سبک زندگی نوین بود.
⑧ایستگاه هشتم: سینما سعدی
عنوان: پردهای از زندگی روزمره
روایت: سینما سعدی، قصههای روزمرهی مردم را در دل خود جا داده بود؛ پردهای که بارها با خندهها و اشکها روشن شد.
⑨ایستگاه نهم: کلیسای مسروپ مقدس
عنوان: صداهای متفاوت در یک شهر
روایت: در دل بافت اسلامی شهر، کلیسای کوچک مسروپ، یادآور تنوع صداها، ایمانها و زیستهای گوناگون بود.
⑩ ایستگاه دهم: میدان سوم اسفند
عنوان: میدان خاطرات و عبور
روایت: میدانی که روزگاری قلب عبور و مرور بود؛ اکنون مکانی برای مکث و یادآوری روزهایی که جریان زندگی از اینجا میگذشت.
⑪ایستگاه یازدهم: سینما مولنروژ
عنوان: پردهای با رنگ و بوی پاریس
روایت: مولنروژ، سینمایی که نامش بوی جهان بیرون داشت؛ پردهای که قصههای متفاوت و رنگی را برای مشهدیها به تصویر میکشید.
⑫ ایستگاه دوازدهم: سینما آسیا
عنوان: آخرین پردهی سفر
روایت: آسیا، سینمایی باشکوه در روزگار خود؛ جایی که پایان مسیر گردش ماست، اما آغاز خاطرات تازهای از سینماهای خاموش مشهد.
🔹 پایان تور – کافه اهالی
پس از عبور از کوچهها و میدانها، دوباره به گرمای کافه اهالی بازمیگردیم؛ جایی برای استراحت، گفتگو، پذیرایی و مرور روایتهایی که شنیدهایم.
ویژگی
در هر ایستگاه، حدود ۵ تا ۱۰ دقیقه مکث خواهیم داشت؛ تا پردههای خاموش، دیوارهای فراموششده و روایتهای پنهانِ شهر را بشنویم و ببینیم.
پیادهروی میان ایستگاهها نزدیک به ۱۰ دقیقه به طول میانجامد؛ فرصتی برای نگاه کردن به خیابان ارگ، پرسیدن از قصهها، یا حتی فقط سکوت کردن و شنیدن صدای شهر.
حامیان







